یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشت

یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛
یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری.
مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی!

قهوه سرد آقای نویسنده/ #روزبه_معین
دیدگاه ها (۳)

اگربرای ابد هـوای دیدن طو نیوفت ازسرمن چهـ کنمهجوم زخم طو ر...

چه هوایی ،چه طلوعی ،جانم ....باید امروز حواسم باشد که اگر قا...

👆 مَا قَطَعتُ رَ جَائِی منڪَ هرگز رشته امیدم ازتوقطع نمیشود

قبلانم گفتمقاطی کردن ورزش مردو زن , یه Master Plan صهیونیست ...

1- آزادی ملت برام ترجمه کنین این کلمه ساده رو !!مثلا اگر اقا...

سفید تر از برق :)(: سیاه تر از خاکستر p6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط