دوباره یک شب یلدا دوباره قرعهی فال

دوباره یک شب یلدا دوباره قرعه‌ی فال
و نیستی که بگویی «الهی از امسال...»

غزل غزل من و‌ حافظ، و باز تکرارِ :
« شَمَمتُ رَوحَ وِدادٍ و شِمتُ برق وصال»

نفس کشیدن من را دوباره ممکن کن
«به خاک ما گذری کن که خون مات حلال....»

به خاک من که پر از آرزوی پرواز است
بگو... چگونه بمانم بدون پر، بی بال...

در آستانه‌ی سرمای دی بدون توام
هنوز زنده که... بنویسم از... خیال محال!

هنوز زنده به امید مرگ وقتی که
به من امید تو را می‌دهد، تو... قرعه‌ی فال...

همین دو چشم ترمن بس است روزی که
تو را دوباره ببینم تو را اولی الاحوال


#زهرا_رشیدی
دیدگاه ها (۸)

سلام سلام مهربونا... قربونتون بشم منخوبید؟خوشید؟سلامتید؟دماغ...

آیا امشب از دل درد و معده درد رنج میبرید ؟فدای سرم!من دارم ا...

آهای اونایی که بلندترین شب سال کلی هله هوله میخورید!!!!........

نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

پارت : ۴۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط