حاجی چند تا خاطره خنده دار میخوام از منصور بهتون بگم

حاجی چند تا خاطره خنده دار میخوام از منصور بهتون بگم...
منصور تو یکی از صوتاش داشت میگفت ۲۳ خرداد موقع حادثه زنگ زدم به مامانم گفتم چه خبر گفت هیچی،زندگی عادی🗿🎀.گفتم داری میری خونه عمم اینا؟🗿،گفت آره،سیده برم مثلا به همسرش عید قدیرو تبریک بگم🗿🗿🗿🤣.گفتم واقعا داری میری؟؟؟😂گفت آره پسرم زندگیمونو نمیتونیم تعطیل کنیم که🤣💔.میگفت من دیگه عادت کردم😂،بعد گفت موشک بارون تهران که شده بود من کله پاچه بار گذاشته بودم🤣،هممون نگران بودیم و من هی میرفتم سر بزنم که نسوزه کله پاچمون😂،میگفتن نگاش کن چه ریلکسه اصلا دلهره نداره🤣.واقعا من اینو از مامانم گرفتم مامانم خیلی دل گندس😂💔(خوش به حال منصور که مامانش اینطوریه مامان من یه صدای افتادن قاشق میاد میپره که چی شدددد بمب انداختن؟؟؟😂💔
خاطره بعدش جذابههههه🗿🎀✓
میگه من یه مشکلی برام پیش اومده بود توی نوزادی،مامانم میگفت ۷،۸ روزه بودم.میگفت برت داشتم بردمت بیمارستان و...بغل بیمارستانو زدن و همه داشتن فرار میکردن.مادر من وایساده بود وسط بیمارستان(شجاعت مامانش:سیگما سیگما بوییی🗿🎀)و همه دکترا و پرستارا که داشتن فرار میکردن.این وسط وایساده بود منم داشتم از بین میرفتم😂💔(جوری که دلم سوخت واسش تو این موقع🤣💔)و بعد یک دکتری منو میبینه و داد میزنه کجا فرار میکنین؟!،بعد گفته بود بابا این زن اینجا وایساده،بچشو نجات بدین،واسه چی دارین فرار میکنین؟!😂💔،اگه قرار به فرار باشه این چرا فرار نمیکنه😂(خو برادر همه که مثل مامانت شجاع نیستن من جای خودت بودم زبون وا میکردم میگفتم مامان توروجدت ببر خونه خوب شدم اصلا😂😂😂)میگه این اومده واسه زندگی بچش بعد تو داری فرار میکنی؟!🤣نمیدونم واقعا یه ماجرای،تضاد عجیب غریبی بود.خلاصه آره مادرمم خیلی،خوب و ریلکس به من زنگ میزد میفهمید که اونجا رو زدن.(عهههه فکر کنم مامان باباش تو تبریز تو سراب زندگی میکنن،پشمامممممم😐😐😐)اونم میفهمید من یکم ترسیدم و فلان ولی من میگفتم نه من اوکیم😂.بعد من واقعا اینو ازش گرفتم.
یه خاطره دیگم هست🗿🎀.میگه من مادر بزرگم که فوت شده بود(عزیزم...خدا بیامرزدتش،چرا اینجا میگم😐😂؟)من و مامانم خیلی ریلکس بودیم(ترکیب دو بتمن شجاع😂🎀)خب پیکرش اونور اتاق بود(😐😐😐😐واد د...🗿،مطمئنین از لحاظ روحی خوبین؟؟؟؟😂)خیلیا گریه میکردن مامان من خیلی شیک رفت همه رو بیرون کرد و لباس مامان بزرگمو عوض کرد(😐😂)شستش اونجا و تر تمیزش کرد و اینا.چون به هر حال مهمون میاد و اینا زشته.هر کی میخواد بیاد خداحافظی کنه و اینا.تو فکر کن خیلی موقعیت عجیبی بود...من یه خواهر ۶ ماهه داشتم اونموقع بچه دوم مادرم بود.
دیدگاه ها (۱۲)

این صوتو تو ۲۴ خرداد گذاشته بود😂بچمممممم🥲🥲🥲😂نترس دیگهههه مثل...

حرف راستو باید از دوست منصور شنید🤣👍🏻

فکر کنم تنها جایی که گریه منصورو دیدم همین ویدیو بود🥲🤣گریه ن...

تیزر جدید تطبیقققق😂🎀فقط اونجایی که منصور گفت زهرماررررر🗿ماما...

چند روز پیش با مامانم بیرون رفته بودم مامانم داشت خرید میکرد...

اینو به مامانم نشون دادم میگم ببین بایسم چه نازه چه گوگوله ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط