تکیه گاه

🔻 تکیه گاه
وزش باد خیلی شدید بود. شاخه‌های درخت‌ها در هوا حسابی تکان میخوردند. درختهای بلند و تنومند محکم بودند. فقط باد شاخه‌هاشان را به این طرف و آن طرف میبرد.
درخت‌های کوچک و باریک اما، توی این باد حسابی سرگردان و بی‌تاب بودند. چیزی نمانده بود که از جا کنده بشوند! کنار این درختچه‌های نازک و جوان یک درخت بود که آن هم مثل بقیه خیلی تکان میخورد. باد حسابی جابه جایش میکرد. اما تنه‌اش را به یک تکه چوب محکم تر بسته بودند. انگار یک استحکام خاصی داشت. سرگردان نبود. تکیه گاه داشت...

وسط طوفانهای روزگار، تنه‌مان را به کجا تکیه دادیم که سرگردان نباشیم؟
بین این همه رنگ و لعاب، بین این همه بالا و پایین زندگی کجا تکیه بدیم که از جا کنده نشویم؟
آیا جز خدا تکیه گاهی هست؟

یا عماد من لا عماد له....

✍ به قلم #سمیرا_چوبداری
دیدگاه ها (۱)

#روز_دختر_مبارککمی بیشتر به دخترانی که امسال از سایه پدر و ی...

«ألسَّلاَمُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة(س)»🔹 در عجبم ک...

🔺 خانم ها در کشور ما برای حجابشان جریمه می‌پردازند... به عین...

🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم🔹 آ...

~حقیقت پنهان~

زندانی کوچک از تراس به حیاط تاریک و درخت های درهم پیچیده نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط