فیک عاشقتم (پارت۷)

ا/ت ویو


& همه برید بیرون


وقتی همه رفتن دستمو گرفت کشید بالا و بغلم کرد


_ عالیجناب خفه شدم


& باشه


از بغلم درومد

مطمئنم بودم از گوجه هم قرمز تر شدم

هر کاری میکرد ولی تا حالا بغلم نکرده بود

& ( خنده بلند )

_ (در حالت خجالت)عالیجناب خنده بیشتر بهتون میاد تا عصبانیت

& باشه.

& بیشتر خجالت زده شو

_ (لبخند کم)


(بعد بغل کردنم همش سرم پایین بود اطلاعات)

سرمو به انگشت شصتش آورد بالا

& من سرور تو نیستم

_ می می تونم برم بیرون

& تو از من اجازه نگیر ملکه ی من


رفتم بیرون


_ میتونید برید تو

همه با تعجب به من نگاه کردن
و بعد رفتن تو



پرش زمانی ۱۶ سالگی ا/ت و تهیونگ


پرش زمانی به اتاقم



_ میشه برید بیرون میخوام راحت باشم

همه چشم


نمیدونم چرا ولی میخواستم اهنگ بخونم

یه آهنگ اومد ذهنم انگلیسی بود ولی خب

داشتم میخوندم


بیرون اتاق

+ پدر چرا همه پشت درن؟

+ به چی گوش میکنید؟

£ چی چی پسر پسرم


دست جین خورد به در و در باز شد


تهیونگ صدای من رو شنید بود م اونا اونا اومدن تو

آخر اهنگ بود معنیش این بود


تنهام نزار تنهااام نزار


برگشتم

_( با عصبانیت)چی ش شما اینجا چیکار میکنید مگه نگفتم نیاید تو


یهو گفتن پادشاه وارد می‌شود


_ چه چییی؟؟