یه کلبه ی کاه گلی جنگلی باشد آنهم درست وسط جنگل

یه کلبه ی کاه گلی جنگلی باشد آنهم درست وسطِ جنگل،
مه هم باشد،
با چمنِ خیس،
یک میزِ چوبی با دوتا صندلی،
به همراه چایِ داغِ قند پهلو در همان فنجان های همیشگی؛
همه اینها با "تو"،
بنظرت توقع زیادیست از زندگی؟!
دیدگاه ها (۱)

آن چنان مست خیال تو می افتم #هر.شبکه حواسم به تن خسته ی بی ه...

من به بد بودنِ هر حادثه عادت دارم !جز تو به هرچه که نام‌اش ع...

اینجا جهنمی در راه استبوی سوختهٔ خیانتاز شانه‌های شبشُر می‌‌...

°چںٰٰٖٖد𐇽 پارت⃘ے°‌ ب𐨍ځش𐇽 ¹هوا بارونی بود! و تاریکی همه جات...

پارت : ۶۵

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی چهارم ||نام سناریو: 《 قلبی از س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط