از اونجایی که خیلی خوبم پارت بعد و براتون میزارم

از اونجایی که خیلی خوبم پارت بعد و براتون میزارم....
عشق اجباری____p10
ویو ⬜
بردمش به کلبه توی جنگل خیلی وقت بود اونجا نرفتم و به خودم قول دادم با کسی که ازدواج کردم برای دومین بار بیام..... نمی‌فهمم باباش چجوری دلش اومد اینو بده به من
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
_خب چی میخوری درست کنم
+ اینجا شام میخوریم
_هوم...مشکلیه
+نه.... ولی من فوبیای جنگل دارم....
_ پس من اینجا کیم هااا
_ غلط کردم خودمم میترسم
+ چییی
_چته میترسم دیگه
+ خب دوتامون میترسیم پس بیا بریم
_ نمیخوام برم خونه باهات کار دارم
+ چه‍ کاری...
_ کار دارم....چیه..!!؟
_ چی میخوری ....
+ اینجا اصلا چیز خوردنی هست...
_ اینجا خیل مجهزه....
ویو ا/ت
که دیدم ⬜ اومد جلو و.....
خب بسه دیگه
(گایز ا/ت میخوام سنشو عوض کنم ۱۹ سالشه ⬜ ۲۸ )
شرطا:
لایک: ۲۰ تا
کامنت: ۱۸تا
دیدگاه ها (۳۶)

forced love.....p۱۱ویو ا/تکه دیدم ⬜ اومد جلو و_ چی میخوری......

Little cat......^^.............

عشق اجباری____p9ویو شوگا...{{{ که بغلش کردم و بوسه ای به پیش...

عشق اجباری____p8+هوم∆ خوبه....∆ ⬜ برو بیرون...._ برا چی...؟؟...

پارت ۴۴ فیک ازدواج مافیایی

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط