کوچه های شهر پر ولگرده

کوچه‌ های شهر پُرِ ولگرده
دل پُرِ درده
شب پر مَرد و پُرِ نامرده
آهای خبردار آهای خبردار
باغ داریم تا باغ
یکی غرق گل یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یکی سَرِ کار یکی سَرِ بار
آهای خبردار یکی سَرِ دار
توی کوچه‌ ها یه نسیم رفته پیِ ولگردی
توی باغچه ‌ها پاییز اومده پی نامردی
توی آسمون ماهُ دق میده ماهُ دق میده دردِ بی دردی
پاییز اومده پاییز اومده پی نامردی
یه نسیم رفته پی ولگردی
تو شب سیاه تو شب تاریک
از چپ و از راست از دور و نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار
آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار
از گلوی من دستاتُ بردار
دستاتُ بردار از گلوی من...

اشعارحسین منزوی و آوازهمایون شجریان
دیدگاه ها (۱)

#نبودنت ؛ جهنمی‌ست در این #شبڪَرد خاطره‌ها ڪہ بہ ڪابوس میڪشد...

دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این؟من بار سفر بستم و یک شهر ...

چراغ برق را که روشن میکنم سایه های روی دیوار گم می شوند و رو...

سکوت که می کنی در دل تمام واژه ها غوغا می شود و تو می شوی هم...

معرفی شخصیت ها و پارت (1)سلام من کیم آت هستم یک دختر ۱۶ ساله...

☕️هفت روز تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط