در احوال خوابگاه و گربههایش

در احوال خوابگاه و گربه‌هایش

🔸️۱/ یه شب که داشتم می‌رفتم شام بگیرم، دوتا گربه کنار بوفه (که داخل حیاط بود) با هم درگیر شدند. اون‌جا نبودید که ببینید! چه سر و صدایی درست کردن. نمی‌دونم فحشم به هم دادن یا نه.

🔸️۲/ شب دیگری داشتم توی آشپزخونه لیوان می‌شستم و بعد دیدم که دوتا گربه گویا تعقیب و گریز می‌کردن. یکی‌شون با یک سرعت جالبی مقداری از درخت رفت بالا!

🔸️۳/ خوابگاهمون ظاهراً چندتا بچه گربه هم داره. اون روز دیدم یکی از ملت گویا داشت براشون غذا می‌ذاشت (؟) یکی از بچه گربه‌ها از کولش می‌رفت بالا 😂

🔸️۴/ روزی دیگری که داشتم از سلف برمی‌گشتم، یه بچه گربه میوکنان افتاده بود دنبالمون.

🔸️۵/ یکی از شب‌های این هفته بچه‌گربه ها اومده بودن پیش چند دانشجو و یکی داشت بهشون شیر پاکتی می‌داد با نی! اونم می‌خورد!

🔸️۶/ یه گربه‌ای هم هست که حساب کار دستش اومده و هر ظهر میاد جلو سلف بساط میومیو راه می‌ندازه. دیروز یه تکه گوشت انداختم جلوش و خوردش.


#سانیو_جات
#گربه
#خوابگاه
#دانشگاه
دیدگاه ها (۷)

دیجیتالی بشد @/@#سانیو_نقاش #اهالی_اشترآباد #نقاشی #نقاشی_من...

این یکی هم دیجیتالی بشد @/@#سانیو_نقاش #اهالی_اشترآباد #نقاش...

*^*

تو این وقت، خوندن این کتاب خیلی می‌چسبه!کلاً کتاب‌های انتشار...

my amethyst

سه پارتی (پارت اضافه) (درخواستی) P4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط