مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «9»



ویو ا /ت. این امکان نداره پدر من این کار رو نکرده حتما یکی میخاد منو از پدرم متنفر کنه اره حتما حتما کار ون لیسان عوضیه ون میخاد منو نسبت به پدرم سرد کنه دیدم چطور وقتی گفت میخام به شرکت ببرمت چجوری نگام میکرد کاره خودشه
راوی ا/ت خیلی گمراه شده بود و نمیدونست چیکار کنه ون تصمیم گرفت که نسبت به نامه بی توجه باشه اما هیچ جوره نمیتونست برای همین چند بار نامه رو خوند اما بازم هیچ چیز دست گیرش نشد
ویو ا/ت. ( بعد از چند بار خوندن نامه وفکر کردن)
ا/ت. اها پیدا کردم تو نامه گفتنه پشت تابلو کنار تخت چند تا عکسه اگه این درست باشه شاید این نامه هم واقعا از طرفه مادرم باشه
ا/ت به طرف تابلو رفت و وقتی تابلو رو برداشت و پشتش رو نگاه کرد یه پاکت سفید دید پاکت رو برداشت و رو تخت گذاشت و تابلو رو سرجاش گذاشت و روی تخت نشستو پاکتو باز کرد. توی پاکت یه گوشی و یه برگه که رمز گوشی روش نوشته شده بود دید ا.ت باورش نمیشد این گارد گوشی چقدر شبیه گارد گوشیه مادرش بود ا.ت دیگه طاقت نیاورد و رمز رو زد و به گالری گوشی رفت و تمام عکس هایی که مادرش ون شب گرفته بود رو دید ا.ت باگریه و شوکه شدن از کاره بهترین حامیه زندگیش سخت متعجب شده بود
ا.ت اشکامو پاک کردم الان بادیدن این عکسا مطمن شدم که این نامه از طرف مادرمه اما اخخخ به میا چی بگم ون خیلی درمورد این نامه کنجکاو بود باید یه چیزی سره هم کنم و بهش بگم اما پدرمو چیکار کنم ون تو تمام این سال ها خیلی برام زحمت کشید و هرچیزی که خواستم در اختیارم گذاشت اما چه فایده ون منو از تجربه داشتن یه مادر خوب محروم کرد چیزای بدی درموردش بهم گفت برام یه نامادری اورد که از عزرائیل هم بدتره مادرم نوشته بود که پدرم اموال پدربزرگم رو بالاکشید پس اول همینجا میمونم و وقتی پدرم به سفر کاریش رفت تمام شرکتو در اختیار میگیم اما اهههه لیسان ون زنیکه رو چیکار کنم عمرا بزاره من کاری کنم اههه
ویو فردا
ا. ت با پدرم رفتیم شرکت ون تمام وقت برام از طراح هاش و چیزای دیگه میگفت که من از بعضی هاشون اصلا سر در نمیاوردم چند مین بعد
سیان. خوب دخترم از همینجا باید برم فرودگاه این سفر کاریم هم خیلی مهمه هم طولانی
ا. ت مگه چقدر طول می کشه بابا
سیان. فکر کنم یه یک ماهی طول بکشه عزیزم
__________________________________
لیسان. امروز سیان میره سفر کاریش تو المان ههههه فاتحت خوندس سیان یه بلایی سره خودتو دخترت بیارم که مرغای اسمون به حالتون گریه کنن

امیدوارم تا اینجا این فیک دوست داشته باشید به زودی جالب تر هم میشه شرط ها برای پارت بعد 10 لایک و5 کامنت
دیدگاه ها (۶)

دنیای ما کو؟دل تنهای ما کو؟رویای ما کو؟🥺🥺😢😢😢🙃💔

سناریو بی تی اس وقتی عید نوروز میارشون ایران😐😂نامجون. بسه دی...

مافیا قدرتمند من پارت «8»نامه:سلام ا/تم دلم لک زده برای دید...

🥹❤️❤️❤️

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط