خنده ات ابر بهار است که باران دارد

خنده ات ابر بهار است که باران دارد
ماندنت آب روان است که جریان دارد

برق در چشم تو چون موج مرا ساحل بُرد
خواهش از خاطره خیس است که قَلیان دارد

دل نهیبت بزند رو ...که مرا عاشق کُشت
عشق در فصل شباب است که نُقصان دارد

عقل در راه نپیچد به دل و حسرت و مرگ
اين گذر گاه نصیب است که امکان دارد

شرم بادم که نسیمت به سلامت برود
عشق را درد غریبی است که انسان دارد

میرود تا که رساند دلکم را خوشتر
راه را درِّ گرانی است که پایان دارد

تار و پودم ببرد نام نماند از من
خاک بر چیدند از این روی که غفران دارد

ز نَفَس بود که نَفْس از نَفَسَش حيران است
جمله اين جوش و خروش است كه هجران دارد

شعله برخواست ز خاکم که نماند جز من
عِندهُ حُسْنُ مَأب است که جانان دارد...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

حرف که می زنی انگارسوسنی در صدایت راه می رودحرف بزنمی خواهم ...

رد انگشت تو بر این دل پرشور افتادهرچه کردم بشود وا، گره ای ک...

نکشی کمان به رویم؛ به خدا گناه دارم که دو چشم خون فشانم، به ...

‍ تو ماه  پنجره ی شاعرانه ها بودیغروب عاشقی ام را  بهانه ها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط