پارت پنجاه چهار

پارت پنجاه چهار

لوکاس:عا

جاس:راستی لوکاس ب کی حس داری ها؟

رام:چقدر نوشیدی تو بوی عرق از سرتا پات رو گرفته

لوکاس:والا تو ک بیشتر از همه خوردی ،ن؟{{با لحجه سوالی،پوز خند}}


رام :آره خداوکیلی من برم یه آبی بزنم این بوعه برع

جاس دستشو انداخت گردن لوکاس گف

جاس:ها؟باتوام لوکاس نمیخوای بگی ناسلامتی همه پسریم بذار بدونیم جیگر گوشت کیع نریم سمتش

لوکاس:ماری،

منی ک سرم پایین بود یهو سرم و با تعجب بردم بالا و گفتم

چی؟!چ زری داری میزنی؟ها
{{هلش دادم عقب}}
بی ناموس ی بار دیگه اسم ماری رو بیاری زبونت!

لوکاس:بی ناموس تویی با هف جدت ،ماری جذابه و برای منه همین ک هس مثلا اسمشو زبون بیارم چه غلطی میکنی


با لحجه عصبی و تند گفتم

گفتم اسمشو نیار! ((با مشت کوبیدم دهنش))

با دستش لبشو ک خون میومد پاک کرد و دستشو مشت کرد و خواست که یکی بزنه به من ک
رام اومد


رام:هیی وایسا ،اونیکس معلومه تو چته ها؟{{با دستاش حالت هلی زد به شونه هام))


بکش کنار نمیدونی قضیه چیه!

رام:اتفاقا کسی ک خوب میدونه قضیه چیه منم

منظورت چیع

رام:بیا کارت دارم

ن برو هنوز من کار دارم

رام:اونیکس!

ایی چته باش میام ولی اگه چیز مهمی نبود توام بگا میدم

داشتم پشت رام میرفتم ک لوکاس داد زد

لوکاس:این بدون جواب نمیمونه حالا میبینی

و با انگشت نشان دادم که زر مف نزنه

..

خب بگو چیه قضیه مهمت
و بدون توقف نوشیدنی بالا کشیدم ک دستشو برد به طرف لیوان و اورد پایین

رام:من با توام تو داری نوشیدنی میزنی

بگو دیگه

رام:ماری،

اولا ماری ن ماری خانم دوومن ماری چی؟!

رام:ماری داره .

چی ؟بگو دیگع

رام:ماری

اییی زهرمار ماری بکش کنار خودم ببینم ماری چیکار میکنه

رام:وایسا میگم ماری داره ازدواج میکنه.
دیدگاه ها (۰)

پارت بعدی رو شب میزارم

پارت پنجاه سهشروع ب بازی کردیمی چن دور بازی کردیم ایندفعه اف...

پارت پنجاه دوبعد کلی حرف زدن از دخترا جدا شدم و رفتم پشت حیا...

پارت سیزدهمخب دیگه برم سالن بینیم مامانم امادس مامانم :ماری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط