MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۳۱

"ویو جنا"





جنا:چه دلیلی داره که انقدرر از من بدت میاد؟....و از طرفیم...رفتارت عجیبه..

کوگ:من دلایل خودم و دارم که خودت چند تاشون و میدونی...روز اول که فهمیدم کی،میتونستم از شرت خلاص شم ولی تو سال اولی...از سال بعدی هر بلایی سرت بیارم کسی براش مهم نییست،رقابت واقعی از ساله بعده...که خیلیا جونشون و از دست میدن..

زبونم بند امد.

جنا: م..من اینارو..نمی نمیدونستم...

از جاش بلند شد و نزدیکم امد.

کوک:پس بزار روشنت کنم، بیخبر پاتو وسط کشتار گاه گزاشتی..

فکر کردن بهشم ترسناک بود.

بخوای یسال پیش کسایی باشی که بخواطر خودشونم که شده بکشنت و از رو زمین حذفت کنن..

من یه روزم نمیتونم دووم بیارم..

جنا:نمیدونم باید چیکار بکنم..
کوک:نمیدونم که تو تا چه حد از من. میدونی،ولی من انقدر از تو خانوادت کینه دارم که بخوام با چشمایه خودم نابودیت و ببینم..

با این حرفش ترس به جونم افتاد
__
بای بای
پرسیدید که چرا زود تر نمیزارم
چون که من در حال حاضر جرعت خواستن نت ندارم
و شبا ام به مامانم وصل میشم