سلام ema عزیز

سلام ema عزیز

بیا قصه بگیم

تا واژه به واژه شعر

بیا ببافیم تا ببینیم چه کرده ایم

بیا با هم فریاد بزنیم

از سر دلتنگی

از این سرعت زیاد قطار زندگی

بیا کمی خود را غرق در سکوت کوهستان کنیم تا غرش صدای تفنگ شکارچی بشکند آن را

بیا لالایی کردی در گوش هم زمزمه کنیم

بیا آغوش را گهواره هم کنیم

بیا

روز به کوتاهی پاییز دیده ای

تمام میشود
زودتر بیا
شاعر احوال من
«دست نوشته های ذهن یک دیوانه »
دیدگاه ها (۷)

سلام ema عزیزسلام دارم از تو برای خودم تعریف میکنم .دارم از ...

سلام ema عزیزمیان آشفتگی خیال که با گیسوان تو در باد هم سو ش...

سلام ema عزیز دعواهای همیشگی کارگاهداد و بیداد های بیخودی خس...

سلام ema عزیز بگذار اینبار با پاییز بیایمانار به دست پر از ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط