می روم اما نمی پرسم ز خویش

می روم ، اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟

بوسه می بخشم ، ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه ، را معبود کیست؟

آه ، آری ، این منم ، اما چه سود
" او" که در من بود ، دیگر نیست، نیست

می خروشم زیر لب ، دیوانه وار
"او" که در من بود ، آخر کیست؟ کیست؟

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

در عشق جنونی است که تدبیر ندارددیوانه ی این ‌بادیه زنجیر ندا...

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !ماه من ، آفت دل ، فتنه ی ...

گاهی آدم ها، عاشق هم نیستند. عاشق حس عاشقانگی اند. دلتنگ لحظ...

تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط