وقتی طرفت میره دوست داشتنت می مونه رو دستت

وقتی طرفت میره دوست داشتنت می مونه رو دستت
نمی دونی باید باهاش چیکار کنی...!

نمی تونی بندازیش توو سطل زباله
حتی نمی تونی بندازیش ته یه کمد و درو ببندی...

انگار می چسبه کف دستت...
با هیچ روشی کنده نمیشه...
هر دفعه دستاتو میمالی به هم یه خاطره میاد رو ،
داغ میشه و کف دستتو می سوزونه؛
می بینی خودش نیست اما دوست داشتنت هنوز هست...
از سرمای نبودنش دستات یخ می کنه انقدر که جای خالیشو یه گوله یخ میگیره...
هر چی زمان میگذره این گوله یخ کوچیک و کوچیک تر میشه
بالاخره یه روزی میرسه که میشه یه قطره آب،
بخار میشه و از رو دستات میپره...

اما اون روز کِیه؟
هیچکس زمان دقیقشو نمی دونه!
دیدگاه ها (۷)

بعضی آدم ها را نمی شود داشتفقط می شود یک جور خاصی دوستشان دا...

از معجزاتش این بود کهآغوشش عصر جمعه نداشت...

شاید هنوز خیلی ها نمی دانند که دل سرزمین حاصلخیزی است که وقت...

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ,ﻧﻪ ﻫﺴﺘﻬﺎﯼ ﻣﺎﭼﻮﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪﻧﺪﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪﻫﺎﯼ ﻣﺎ ,ﻣﺜﻞ...

ملت شما آخرش حساب کنین که هم ما داریم گوه می خوریم هم اینا !...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط