داش چرا هی نگاه میکنی

¹¹
#داش چرا هی نگاه میکنی
_......

«ویو ا.ت»
نگاه های سنگینی رو رو خودم حس میکردم به دور اطرافم نگاه کردم کوک داشت بهم نگاه میکرد
×اه ا.ت من برم دستشویی زود میام

+باش برو
منتظر یونا بودم که یه پسره به طبق معلوم مست بود امد پیشم
(علامت تو کصخله& )

&های بیب
+چیه
&اه یه بیب با ددیش اینجوری حرف نمیزنه
+گمشو بابا
&میای یکم خوش بگذرونیم
+برو با عمت خوش بگذرون مزاحم نشو
دستشو میزاره رو رونت
&اه بیا خوش میگذرع

حواسم یه لحضه پرت شد به ا.ت نگاه کردم چی اون پسره از اعصبانیت از روی میز بلند شدم به سمت اونا رفتن
_هویی مرتیکه
&چته
_بهت یاد ندادن مزاحمم بقیه نشی
&به تو چه مال خودمه
_یه مال منی نشونت بدم
یقه مرده رو میگیره مشت میزنه تو صورتش( حالا از این کسشرا)
#داداش خوبی
_خوبم
معلوم بود ا.ت ترسیده از روی میز بلند شد داشت میرفت
_وایسا
+چی.... چیه
_کاریت نداشت که
+ن.. به تو چه اصلا مگه چیکار می
#هعی ببند دهنتو
+.....
کیفمو برداشتم به سمت سرویس بهداشتی رفتم
که یونا رو دیدم
+بیا بریم
×چی شده
+بریم میگم
دیدگاه ها (۱۶)

¹²×چی شده +بریم میگمتو راه همه چیو براش تعریف کردم خونه رسید...

¹³

¹⁰«ویو کوک»امروز قرار بود با تهیونگ بار بریملباسو پوشیدم به...

⁹×لباس دیگهلباس هارو کنار زدمو بهشون نگاه کردم یکی باز بود ی...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪𝓟19ا. ت ویوکوک یهو یه جوری شد کت و انتخاب کردیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط