فیک هشق مافیایی ادانه پارت ۸
ادامه پارت ۸
خیلییی و به شدت ترسیده بودم که هییین بلند کشیدم
برگشتم دیدم همون پسره بود
در اتاق و قفل کرد و برگشت سمت من
بل دستای کثیفش بازوم و محکم گرفته بود
همش در تلاش بودم که از دستش خلص شم ولی مگه میشد لعنتی زور هزارتا فیل و داشت
پسره= هی اروم باش بیبی ، نترس کاری باهات ندارم 😈( ارواح عمش😂)
#یونگی
از خواب بلند شدم که دیدم سانی نیست
حتما رفتش بیرون نگران نبودم شون براش بادیگارد گزاشتم تا هر لحظه که از خونه زد بیرون بلافاصله برن دنبالش
تو همین فکرا بودم که دیدم یکی از همونا دااره زنگ میزنه
یونگی= چیه یو جون ( بادیگارده)
یو جون = ارباب خانم اومدن بار و ما الان تو باریم ولی یه فردی به زور خانم و برد توی یکی از اتاقا درستور چیه
یونگی= چییییییی؟ گمشو برو اون مرتیکرو بگیررر میدونیییی چقدررر سر سانییی پول در میاریممم
یو جون = چشم ارباب
یونگی = صبر کن...
یو جون = بله ارباب
یونگی= با سانی کاری نداشته باش فقط پسررو بگیرید و بیارید بیرون خودتونم بیایید من خودم و میرسونم دیگه نیازی به شما نیست
یو جون = چشم ارباب
...................ٔ..........
خیلییی و به شدت ترسیده بودم که هییین بلند کشیدم
برگشتم دیدم همون پسره بود
در اتاق و قفل کرد و برگشت سمت من
بل دستای کثیفش بازوم و محکم گرفته بود
همش در تلاش بودم که از دستش خلص شم ولی مگه میشد لعنتی زور هزارتا فیل و داشت
پسره= هی اروم باش بیبی ، نترس کاری باهات ندارم 😈( ارواح عمش😂)
#یونگی
از خواب بلند شدم که دیدم سانی نیست
حتما رفتش بیرون نگران نبودم شون براش بادیگارد گزاشتم تا هر لحظه که از خونه زد بیرون بلافاصله برن دنبالش
تو همین فکرا بودم که دیدم یکی از همونا دااره زنگ میزنه
یونگی= چیه یو جون ( بادیگارده)
یو جون = ارباب خانم اومدن بار و ما الان تو باریم ولی یه فردی به زور خانم و برد توی یکی از اتاقا درستور چیه
یونگی= چییییییی؟ گمشو برو اون مرتیکرو بگیررر میدونیییی چقدررر سر سانییی پول در میاریممم
یو جون = چشم ارباب
یونگی = صبر کن...
یو جون = بله ارباب
یونگی= با سانی کاری نداشته باش فقط پسررو بگیرید و بیارید بیرون خودتونم بیایید من خودم و میرسونم دیگه نیازی به شما نیست
یو جون = چشم ارباب
...................ٔ..........
- ۴۷.۰k
- ۲۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط