ماه من
ماه من
پارت ۳
بردش توی اتاق خوابودش روی تخت و بوسیدش ...
صبح سد لیا فرار کرد .
جونگکوک وقتی بیدار شد و دیو که لیا نیست عصبانی شد و دستور داد که لیا رو پیدا کنن .
لیا به کره رسید و رفت خونه ی پدر بزرگ و مادر بزرگ اش وقتی رسید پسر عمویش (سنگهون )لیا رو دید که ترسیده گفت :
سنگهون:چی شده
لیا :هیچی پدر بزرگ و مادر بزرگ کجان ؟
سنگهون: نمیدونم
لیا :لطفا پیداشون کن و از اینجا برین
سنگهون رفت و پیداشون کرد و تا امد باهاشون صحبت کنه مادر بزرگش گفت
مادر بزرگ:سنگهون بیا مهمان داریم
پدر بزرگ :لیا کجاست
سنگهون:خونه
جنگکوک عذر خواهی کردو رفت دنبال لیا و لیا رو پیدا کرد و گفت
جنگکوک :کجا بودی چرا جا زدی ؟
لیا: مگه برای شما ها هم مهمه
پارت ۳
بردش توی اتاق خوابودش روی تخت و بوسیدش ...
صبح سد لیا فرار کرد .
جونگکوک وقتی بیدار شد و دیو که لیا نیست عصبانی شد و دستور داد که لیا رو پیدا کنن .
لیا به کره رسید و رفت خونه ی پدر بزرگ و مادر بزرگ اش وقتی رسید پسر عمویش (سنگهون )لیا رو دید که ترسیده گفت :
سنگهون:چی شده
لیا :هیچی پدر بزرگ و مادر بزرگ کجان ؟
سنگهون: نمیدونم
لیا :لطفا پیداشون کن و از اینجا برین
سنگهون رفت و پیداشون کرد و تا امد باهاشون صحبت کنه مادر بزرگش گفت
مادر بزرگ:سنگهون بیا مهمان داریم
پدر بزرگ :لیا کجاست
سنگهون:خونه
جنگکوک عذر خواهی کردو رفت دنبال لیا و لیا رو پیدا کرد و گفت
جنگکوک :کجا بودی چرا جا زدی ؟
لیا: مگه برای شما ها هم مهمه
- ۵۳
- ۰۹ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط