پر غرور می رفت

پر غرور می رفت..
طوری که انگار ،
همه صف کشیده بودند برای داشتنش
آخرین باری که دیدمش
او از تنهایی دق کرده بود...
#لیشاو #لالیشاو
دیدگاه ها (۱۲)

همه غمگین بودند؛ زیرا هیچکس، هیچکس را دوست نداشت.همه غمگین ب...

تنها بدیش این بود که خیلی خوب بود!بعضی از آدم‌ها انقدر خوب ه...

مرگ هم چیز عجیبیه‌ها. یه نفر بوده بعد یهو دیگه نیست. یعنی نه...

‏از نظر روحی احتیاج دارم رو صندلی حیاط آسایشگاه روانی نشسته ...

آبان هم رسید🍁🍂با کوله باری پر از باد و برگ های نارنجی با حال...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

بسم الله الرحمن الرحیم جهاد با نفس :برخی متأسفانه از قرآن می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط