عشق حاضر جواب منp79
همه با هم از خونه زدیم بیرون اینبار با بنز اقای پارک قرار بود بریم ... جمن که مثل همیشه جلو راننده شخصی اقای پارکم کنارش نشست منو سویون جونم صندلی عقب!
جمن - چیزی جا نذاشتید؟
نگاهش مستقیم به من بود!
- نه
سویون جون - نه پسرم همه چیزو اووردیم!
باز از ایینه به من نگاه کردو گفت:
- مطمئنید دیگه؟
بزغاله! یعنی من انقدر خرم! جوابشو ندادم که سویون گفت
- جیمین بدو دیرمون میشه!
گلابیم که تو اینکارو استاد ماشینو سریع از جاش کند! اول صبحی اهنگ گذاشت البته من خیلی از
اینکارش خوشم اومد چون منم خودم در هر شرایطی گوش دادن به اهنگو دوست دارم! البته به عرضتون
برسونم وولوم خیلی کمه ها!
از ماشین پیاده شدیم ... جیمین رفت تا ماشینو تو پارکینگ پارک کنه ... ما هم تو محوطه با چمدونا
مثل این بی خانمانای جیگول واستادیم!
بعد از چند دقیقه سر کله گلابی جوونم پیدا شد! تا جیمین رسید سمتمون سویون جون دسته ی چمدونشو گرفتو
بلند گفت:
- بدویید بچه ها دیر شد! بدویید ...
اقای پارک - نگو دیر شد بگو سردمه!
هممون خندیدیم ...
سویون جون - باشه اصلا سردمه بدویید دیگه!
و غیر منتظره دستمو گرفتو منم همراهه خودش کشدید ... همزمان حرفم میزد!
- بدو دختر الآن هر دومون یخ میزنیم اینا رو نگاه نکن مردن پوستشون کلفته! سرما حالیشون نیست!
راست میگفت خیلی سرد بود تمام صورتم قرمز شده بود ... ولی چمدونم ... برگشتمو به چمدونم نگاه کردم
بابا گلابی! شرمندمو کردی! جمن جوون چمدونمو داشت میاوورد ... اورین پسر خوب ... به تو میگن بی اف
نمونه از نوع کاریش! منم که از خدا خواسته قدمامو تند کردمو با مادر بی اف گلم همراه شدم!
وارده محوطه فرودگاه شدیم ... اووف چه شلوغه ..
دینگ دینگ دینگ ... مسافرین گرامی به مقصد گوجو.. بیا برو کنار بذار باد بیاد بابا همچین تو دماغی
حرف میزنه فکر میکنه خیلی با کلاسه! مثل ادم سفت حرف بزن هیچیت نمیشه! والا
سویون جون - آیو عزیزم بیا بریم بشینیم جیمین چمدونا رو تحویل میده! یه نمه دلم واسش کتلت شد!
جمن - چیزی جا نذاشتید؟
نگاهش مستقیم به من بود!
- نه
سویون جون - نه پسرم همه چیزو اووردیم!
باز از ایینه به من نگاه کردو گفت:
- مطمئنید دیگه؟
بزغاله! یعنی من انقدر خرم! جوابشو ندادم که سویون گفت
- جیمین بدو دیرمون میشه!
گلابیم که تو اینکارو استاد ماشینو سریع از جاش کند! اول صبحی اهنگ گذاشت البته من خیلی از
اینکارش خوشم اومد چون منم خودم در هر شرایطی گوش دادن به اهنگو دوست دارم! البته به عرضتون
برسونم وولوم خیلی کمه ها!
از ماشین پیاده شدیم ... جیمین رفت تا ماشینو تو پارکینگ پارک کنه ... ما هم تو محوطه با چمدونا
مثل این بی خانمانای جیگول واستادیم!
بعد از چند دقیقه سر کله گلابی جوونم پیدا شد! تا جیمین رسید سمتمون سویون جون دسته ی چمدونشو گرفتو
بلند گفت:
- بدویید بچه ها دیر شد! بدویید ...
اقای پارک - نگو دیر شد بگو سردمه!
هممون خندیدیم ...
سویون جون - باشه اصلا سردمه بدویید دیگه!
و غیر منتظره دستمو گرفتو منم همراهه خودش کشدید ... همزمان حرفم میزد!
- بدو دختر الآن هر دومون یخ میزنیم اینا رو نگاه نکن مردن پوستشون کلفته! سرما حالیشون نیست!
راست میگفت خیلی سرد بود تمام صورتم قرمز شده بود ... ولی چمدونم ... برگشتمو به چمدونم نگاه کردم
بابا گلابی! شرمندمو کردی! جمن جوون چمدونمو داشت میاوورد ... اورین پسر خوب ... به تو میگن بی اف
نمونه از نوع کاریش! منم که از خدا خواسته قدمامو تند کردمو با مادر بی اف گلم همراه شدم!
وارده محوطه فرودگاه شدیم ... اووف چه شلوغه ..
دینگ دینگ دینگ ... مسافرین گرامی به مقصد گوجو.. بیا برو کنار بذار باد بیاد بابا همچین تو دماغی
حرف میزنه فکر میکنه خیلی با کلاسه! مثل ادم سفت حرف بزن هیچیت نمیشه! والا
سویون جون - آیو عزیزم بیا بریم بشینیم جیمین چمدونا رو تحویل میده! یه نمه دلم واسش کتلت شد!
- ۱.۶k
- ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط