تو به دریا ریختی و من کماکان ماهیام
تو به دریا ریختی و من کماکان ماهیام
بازهم ای رود ! ممنون از همین همراهیام
کاروانی تشنه بود و یوسفی درچاه و من
من : طنابی که فقط شرمنده از کوتاهیام
سکههایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا
تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهیام
ماه با سردی به گوش موجِ عاشق پیشه گفت :
هرچه از تو دور باشم بیشتر می خواهیام
رام دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم
من کبوتر هم اگر باشم کبوتر چاهیام
کوله بارِ بسته دارد باز دل دل میکند
من ولی با اولین پروازِ فردا ، راهیام
بازهم ای رود ! ممنون از همین همراهیام
کاروانی تشنه بود و یوسفی درچاه و من
من : طنابی که فقط شرمنده از کوتاهیام
سکههایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا
تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهیام
ماه با سردی به گوش موجِ عاشق پیشه گفت :
هرچه از تو دور باشم بیشتر می خواهیام
رام دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم
من کبوتر هم اگر باشم کبوتر چاهیام
کوله بارِ بسته دارد باز دل دل میکند
من ولی با اولین پروازِ فردا ، راهیام
- ۴۳۳
- ۳۰ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط