«چنگی به سازم میزنی، نیشی به جانم میزنیبانغمهٔ ی داودیت، آتش به بالم میزنیروزی زلعل وشهدوشیر، آب حیات و«زندگی»روزدگرباتیشه ای، ازبن به پایم میزنیمن همچنان برگردتو، میگردم وسوزم همیرقصان به ساز«زندگی» زخمه به تارم میزنی