تلخ است حال که می دانم

تلخ است حال که می دانم
او که
خسرو شهر می خواندم
فقط شیرین بود
"زبان اش

#امیرعلی_قربانی
دیدگاه ها (۹)

خدا گاهی به خود افرین می گویدمثلاروزی که افریدچشمانت را#امیر...

منم ان شکارچی که از نازکی دلکمان شکست تا زخم شکارش بندد#امیر...

من از باد عطر تو رااز شانه موی تو رااز باران یاد تو را من از...

‌قاضیا! حین قضاوت سوی چشمانش نِگرجرم من بـالاست یا زیبایی چش...

.ترسیم تو در آیینه ی خیالمی بَرَدَم به سرزمینهای دوربه حوالی...

گر کس بر من دهد زهر چو تو در ایام کهن بر من داد بودی زهر آنر...

ببین منو🙇شما حتا با آن زبان شیرین و نرمتونم ٪۵نتوانست نشان م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط