گفتی

گفتی
«دوستت دارم» و رفتی...
من حیرت کردم...
از دور سایه‌هایی غریب می‌آمد...
از جنس دلتنگی و اندوه...
و غربت و تنهایی...
«و شاید عشق»...

🔻مصطفی_مستور
دیدگاه ها (۱)

پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بودمهرورزی تو با ما شهره ...

انسان های احساسی

در سرم رنج های فر هاد است

تا ته باغ را دهن زده اند

موسیقی

درونم شکسته است راه که میروم صدای گوش خراش تکه هایم در درون...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط