با نگاه خاموشم

با نگاه خاموشم

به تو می نگرم

تو ، دور می شوی

دورتر و دورتر ...

تا جایی که حتی نقطه ای

از تو بر جای نمی ماند !

و من مدت هاست مات و مبهوت

در همان مسیر لعنتی ،

که تو را از من گرفت

با پای پیاده ، با نگاهی خموش

و بغضی غریب

انتظار بازگشت تو را می کشم ...

اشتباه من خوش باوری بود !

باور بازگشت دوباره ی تو

و تولد دوباره ی من ...


#سحرنام آموز
دیدگاه ها (۳)

سپیده بودن هم عالمی دارد این روزهادر میان هوای آلوده شهر آلو...

و سکوت چه زیباستوقتی می دانی همهدروغ می گویند ...

مرا آرام بخوانید ...تمام نوشته هایم از خستگی درد می کند ...ت...

سخت استتو باشیشعر باشددوستت داشته باشمدوستم داشته باشیو من ....

پارت: ۲۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط