بلدم تیه نم

بلدم تكیه كنم؛
باز به دیوار خودم


یا حصاری بکشم؛
دور و بر غار خودم

بلدم آه به آه ؛
از تو بگویم هر بار


تا بسازم قفس از؛
غصه ی بسیار خودم

هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۰)

هـزار شب نشسته ام، بـه پایِ چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا، هـ...

🀄️⚜🀄️دلتنڪَم از نبودنت🀄️⚜🀄️در آیینہ‌ے تنهایي‌ام🀄️⚜🀄️تو را به...

دیڪَر غزل نڪَو!ڪہ دلم وا نمے شوداین دردهاے ِ ڪهنہ مداوا ن...

رازِ من باش‏نِگهت می دارم♥️

چه کنم یا چه بگویم  نظرت بر گرددباز آن عشق قدیمی به سرت بر گ...

..شوق من چندین برابر میشود با دیدنتوای من دیوانه ام دیوانه ی...

پدرم پیر نشو... روشنیِ خانه بمانسقف بالاسرِ این خانه ی ویران...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط