رئیسبار
#رئیس_بار
پارت(۱۳)
{ویو کوک}
بعد یه ساعت استراحت دیگه وقتش بود بریم بار برای کار،بلند شدم و خواستم لباسمو عوض کنم دیدم نمیتونم و به کمک ا/ت نیاز دارم،حتما هنوز خوابه وقتشه بیدار بشه دیگه،شلوارمو خودم پوشیدم لباسمو برداشتم و رفتم اتاق ا/ت و در رو اروم باز کردم و رفتم تو،رفتم بالا سرش تا بیدارش کنم،ولی چرا انقدر کیوت خوابیده؟ چرا انقدر این دختر خوشگله؟دلم نمیاد بیدارش کنم ولی دیگه باید بریم،سرش رو بوسیدم و اروم صداش زدم
کوک:ا/ت؟ا/ت دیگه وقتشه بریم بلند شو(اروم)
ا/ت:هوم؟(خواب الود)
کوک:پاشو باید بریم بار
ا/ت:اها باشه(پاشد و نشست،درست روبروی کوک)چرا لباستو نپوشیدی؟
کوک:خودم که نمیتونم باید بهم کمک کنی کیوت خانوم
ا/ت:اها باشه،اول این لباستو دریار
کوک:باشه کمکم کن
(کوک لباسشو با کمک ا/ت دراورد،و لباس دیگه شو پوشید)
کوک:خب من میرم ماشینو روشن کنم زود اماده شو و بیا تو حیاط
ا/ت:اوکی
(پرش زمانی تو بار)
{ویو کوک}
پشت میز حسابداری بودیم با ا/ت سفارشا رو تحویل میدادیم،من سفارشا رو اماده میکردم و ا/ت میبردشون سر میزا،همینجوری مشغول بودیم که یک نفر توجهمو جلب کرد
کوک:ا/ت اینو ببر برای میز شماره ۶
ا/ت:باشه(رفت)
یورا:عووو اوپااا تو هنوزم اینجا کار میکنی؟
کوک:براچی اومدی اینجا؟
یورا:یعنی نیام؟دیگه منو دوست نداری؟
کوک:معلومه که دوست ندارم،تو رفتی با اون عوضی،تو یه هرزه ای(کمی داد)
یورا:عو عو عو خیلی تند پیش نرو،چرا بهم میگی هرزه
کوک:از هرزه هم بدتری تو جن/ده ای
یورا:حرف دهنتو بفهم جونگ کوک،مراقب باش چی داری میگی
کوک:رابطه منو تو خیلی وقته تمومه پس گورتو گم کن
یورا:اون پسره لیاقت منو نداشت لطفا بیا به هم برگردیم
کوک:هه به هم برگردیم؟دیگه خیلی وقته از چشمام افتادی یورا از اینجا گمشو و دیگه جلو چشمام نبینمت تا یه تیر تو مغزت فرو نکردم
ا/ت:اینجا چخبره؟جونگ کوک؟
یورا:هه این دختره،چرا تو رو با اسمت صدا میزنه؟
کوک:ا/ت بیا اینجا(ا/ت رفت پیشش،کوک هم که کنارش بود کمرشو گرفت و به خودش چسبوندش)
کوک:چون دوست دخترمه،تو باهاش مشکل داری؟
یورا:هه(خنده عصبی)باهام شوخی نکن
کوک:من با تو چه شوخی دارم برو پیش همون حرومی که اون شب زیرش بودی و بهم خیانت کردی
یورا:کوک بس کن،خیلی خب انگار کاریش نمیشه کرد،دختره جن/ده
ا/ت:اسم خودتو رو من نزار
یورا:من رفتم بای
کوک:به سلامت انشاالاه که دیگه نبینمت(یورا رفت)
ا/ت:اون کی بود؟
کوک:ها؟اوممم دوست دختر سابقم،یعنی اکسم
ا/ت:تو چند تا دوست دختر داشتی؟
کوک:یورا اولین نفر بود،تو هم اخرین نفری(خنده)
ا/ت:که اینطور
کوک:اره
★:کوک رون های ا/ت رو گرفت و گذاشتش روی میز،و شروع کرد به لب گرفتن بعد ۲ مین ازش جدا شد و بغلش کرد و گذاشتش پایین
...
پارت(۱۳)
{ویو کوک}
بعد یه ساعت استراحت دیگه وقتش بود بریم بار برای کار،بلند شدم و خواستم لباسمو عوض کنم دیدم نمیتونم و به کمک ا/ت نیاز دارم،حتما هنوز خوابه وقتشه بیدار بشه دیگه،شلوارمو خودم پوشیدم لباسمو برداشتم و رفتم اتاق ا/ت و در رو اروم باز کردم و رفتم تو،رفتم بالا سرش تا بیدارش کنم،ولی چرا انقدر کیوت خوابیده؟ چرا انقدر این دختر خوشگله؟دلم نمیاد بیدارش کنم ولی دیگه باید بریم،سرش رو بوسیدم و اروم صداش زدم
کوک:ا/ت؟ا/ت دیگه وقتشه بریم بلند شو(اروم)
ا/ت:هوم؟(خواب الود)
کوک:پاشو باید بریم بار
ا/ت:اها باشه(پاشد و نشست،درست روبروی کوک)چرا لباستو نپوشیدی؟
کوک:خودم که نمیتونم باید بهم کمک کنی کیوت خانوم
ا/ت:اها باشه،اول این لباستو دریار
کوک:باشه کمکم کن
(کوک لباسشو با کمک ا/ت دراورد،و لباس دیگه شو پوشید)
کوک:خب من میرم ماشینو روشن کنم زود اماده شو و بیا تو حیاط
ا/ت:اوکی
(پرش زمانی تو بار)
{ویو کوک}
پشت میز حسابداری بودیم با ا/ت سفارشا رو تحویل میدادیم،من سفارشا رو اماده میکردم و ا/ت میبردشون سر میزا،همینجوری مشغول بودیم که یک نفر توجهمو جلب کرد
کوک:ا/ت اینو ببر برای میز شماره ۶
ا/ت:باشه(رفت)
یورا:عووو اوپااا تو هنوزم اینجا کار میکنی؟
کوک:براچی اومدی اینجا؟
یورا:یعنی نیام؟دیگه منو دوست نداری؟
کوک:معلومه که دوست ندارم،تو رفتی با اون عوضی،تو یه هرزه ای(کمی داد)
یورا:عو عو عو خیلی تند پیش نرو،چرا بهم میگی هرزه
کوک:از هرزه هم بدتری تو جن/ده ای
یورا:حرف دهنتو بفهم جونگ کوک،مراقب باش چی داری میگی
کوک:رابطه منو تو خیلی وقته تمومه پس گورتو گم کن
یورا:اون پسره لیاقت منو نداشت لطفا بیا به هم برگردیم
کوک:هه به هم برگردیم؟دیگه خیلی وقته از چشمام افتادی یورا از اینجا گمشو و دیگه جلو چشمام نبینمت تا یه تیر تو مغزت فرو نکردم
ا/ت:اینجا چخبره؟جونگ کوک؟
یورا:هه این دختره،چرا تو رو با اسمت صدا میزنه؟
کوک:ا/ت بیا اینجا(ا/ت رفت پیشش،کوک هم که کنارش بود کمرشو گرفت و به خودش چسبوندش)
کوک:چون دوست دخترمه،تو باهاش مشکل داری؟
یورا:هه(خنده عصبی)باهام شوخی نکن
کوک:من با تو چه شوخی دارم برو پیش همون حرومی که اون شب زیرش بودی و بهم خیانت کردی
یورا:کوک بس کن،خیلی خب انگار کاریش نمیشه کرد،دختره جن/ده
ا/ت:اسم خودتو رو من نزار
یورا:من رفتم بای
کوک:به سلامت انشاالاه که دیگه نبینمت(یورا رفت)
ا/ت:اون کی بود؟
کوک:ها؟اوممم دوست دختر سابقم،یعنی اکسم
ا/ت:تو چند تا دوست دختر داشتی؟
کوک:یورا اولین نفر بود،تو هم اخرین نفری(خنده)
ا/ت:که اینطور
کوک:اره
★:کوک رون های ا/ت رو گرفت و گذاشتش روی میز،و شروع کرد به لب گرفتن بعد ۲ مین ازش جدا شد و بغلش کرد و گذاشتش پایین
...
- ۳.۸k
- ۱۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط