فیک باکوگو

فیک باکوگو
-۳- ا.ت: ببخشید، باکوگو سان همون پسرس که از در رفت بیرون؛ نه؟
دکو: اره باکوگوعه، بهت پیشنهاد می کنم اصن باهاش حرف نزنی یا اعلام مبارزه نکنی وگرنه... بد میشه.
ا.ت: مگه کوسش چیه ؟
میدوریا: انفجار
اوراراکا: خودش هم خیلی خیلی قویه. خوب میتونه از کوسش استفاده کنه.
ا.ت: ممنون، فهمیدم...
یعنی شیگاراکی منو با این مقایسه کردهههه؟
دیوونه شده؟
درسته که میتونم از کوسم به عنوان محافظ هم استفاده کنم چون نمی شکنه، ولی خب نمی تونم محدوده ی زیادی رو پوشش بدم!
دکو: با کوسه های بقیه هم کم کم اشنا میشی، فعلا بیا بریم
اوراراکا: اره بیا بریم.
وقتی دقت می کنم، می فهمم منم ته دلم، حسی دارم که نمی خواد به مردم آسیب بزنه، می خواد کمکشون کنه.
مثلا جو اینجا، با جوی که در حال حاضر توی دسته تبهکاران هست خیلی فرق داره.
همه دارن سعی می کنن مفید باشن، خوب باشن، تمام تلاششون رو می کنن.
من از اولش می خواستم بیام اینجا، پیش افرادی که به مردم کمک می کنن.
ولی وقتی با شیگاراکی اشنا شدم عاشقش شدم. و با چیزی که ازش دیدم، امکان نداشت اگه عضو اینجا میشدم عاشقم میشد...
دیدگاه ها (۷)

فیض ببریدددددد

فیک باکوگو -۴- امکان نداشت شیگاراکی عاشقم بشه.البته الان هم ...

فیک باکوگو -۲- ″این ماموریت توعه. اگه ذره ای از اطلاعات ما ل...

فیک باکوگو -۱- لباس فرمت رو پوشیدی و اماده شدی تا بری به مدر...

ادامه تک پارتی سرو تصمیم گرفتم گشادی رو کنار بذارم و بیام اد...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط