برگشتهای ولی
برگشتهای، ولی
یکلحظه،
هم تو، هم چمدانهای خستهات
لب وا نکردهاید به دلگویههای گرم.
چشمانِ کهرباییات از جذبه خالیاند
و خیرهاند باز به غوغای جادهها.
دیگر نمیشناسمت انگار،
کیستی؟
خود را کجای آنهمه دیروز
پشت کدام خاطرهات جا گذاشتی؟
🦋
س_محبوب 🥀
یکلحظه،
هم تو، هم چمدانهای خستهات
لب وا نکردهاید به دلگویههای گرم.
چشمانِ کهرباییات از جذبه خالیاند
و خیرهاند باز به غوغای جادهها.
دیگر نمیشناسمت انگار،
کیستی؟
خود را کجای آنهمه دیروز
پشت کدام خاطرهات جا گذاشتی؟
🦋
س_محبوب 🥀
- ۳.۵k
- ۱۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط