گاهی ادای رفتن در می آوری

گاهی ادای رفتن در می آوری !

فقط خودت میدانی که
چمدانت خالیست و
پایت نای رفتن و
دلت قصد کندن ندارد

ادای رفتن در می آوری
بلکه دستی
از آستین درآید و
دودستی بازویت را بچسبد و
چشمی اشک آلود
زل بزند توی چشمانت و
بگوید

بمان !

و
تو چقدر به شنیدنش محتاجی ...

گاهی ادای رفتنی ها را در می آوری
بلکه به خودت
ثابت کنی
کسی خواهان ماندنت هست هنوز
و
وای از وقتی که نباشد کسی ...

با چمدان خالی و
پای بی اراده و
دل جامانده
کجا میشود رفت ؟؟
کجا ...؟
دیدگاه ها (۱)

#دردنوشته- سلام نفس+ سلام غریبه , کم پیدایی !!!- عه نفس , ت...

وقتی رابطه ای تمام می شود ، یا حتی به جای تمام شدن به گند کش...

☜ایــــــــن روزا ☜هر ڪـــــے ☜هــــر بــ...

سنگــــــین کام میـــگیرے رفیق⁉️درسرماے خـیابان بہ یاد کدامع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط