رمان گرگینه من
p²¹
ات : شما هم درست کنید بنوشید
کوک : من درست میکنم
شائون : لازم نیست خودم هستم..
ات : بعد اینکه همه قهوه خوردیم شائون برا خودش سیب زمینی سرخ کرده و خورد من و کوک هم خون و ته هم گوشت...میتونم کم کم ضربان هارو حس کنم..ضربان کوک و شائون...صب کن بینم شما دوتا به هم علاقه دارید؟!
شائون : چ..چیزه ...
کوک : میبینم حست خوب کار میکنه
ات : یعنی تو شتئون رو دوست داری؟!
کوک : (ارع بچم رکه)
ببخشید کم شد ولی من الان دارم ناهار میخورم مامانم داره صدا میکنه
به جای روزه گرفتن داریم میخوریم😂
ولی خداوکیلی من مریضم نمیتونم
ات : شما هم درست کنید بنوشید
کوک : من درست میکنم
شائون : لازم نیست خودم هستم..
ات : بعد اینکه همه قهوه خوردیم شائون برا خودش سیب زمینی سرخ کرده و خورد من و کوک هم خون و ته هم گوشت...میتونم کم کم ضربان هارو حس کنم..ضربان کوک و شائون...صب کن بینم شما دوتا به هم علاقه دارید؟!
شائون : چ..چیزه ...
کوک : میبینم حست خوب کار میکنه
ات : یعنی تو شتئون رو دوست داری؟!
کوک : (ارع بچم رکه)
ببخشید کم شد ولی من الان دارم ناهار میخورم مامانم داره صدا میکنه
به جای روزه گرفتن داریم میخوریم😂
ولی خداوکیلی من مریضم نمیتونم
- ۳.۷k
- ۳۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط