منتظر ی تماس هرچند کوتاه از طرفش بود ولی خبری نشد

منتظر ی تماس هرچند کوتاه از طرفش بود ولی خبری نشد...
انگشتاش ناخداگاه شماره اونو تایپ کرد ولی غرور،
غرورش بهش اجازه نمیداد تماسو برقرار کنع..
فریادی کشید بلند،خیلی خیلی بلند....
#vampire
#no_copy_block
دیدگاه ها (۱)

بعد تو من موندمُ ی قِصه شیرینُ لبخندهای تظاهری:)))#vampire#n...

احمقی اگه از یه نفر دو بار ﺽربه بخوری... :)#vampire#no_cop...

اینجا ی زمانی توش قلب بود،ی قلبِ پر از احساس و مهربونیولی کم...

مشکل اینه همه میخوان درک بشن،هیشکی نمیخواد درک کنع:)#vampire...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۳۴تهیونگ باند سفید مانند را دور مچ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط