چطور میشود برای هرم نفس هایت جان نداد جان من

.
چطور میشود برای هُرمِ نفس هایت جان نداد جان ِمن؟
چطور میشود برای چَشمهای ساده ای که جز یکرنگی ،رنگ دیگری ندارد نَمُرد مَرد ِمن؟
تمام دنیا رنگارنگش زیبا و خواستنیست،ولی برای چَشم های تو،همان سیاه و سفید کفایت می‌کند،عزیز ِدل!
کجایند،جعبهِ مداد رنگی هایی که برایشان از این حجم ِ یکرنگی،کُری بخوانم؟
وکجایند آن رنگ هایی که برای آرامش،بر روی دیوار اتاقم تجویز می‌شوند؟
تمام این چشم ها و این نفس ها را،به ریالی ندهم!
قیمتت،به اندازه گرفتنِ جانم تمام می‌شود..
میبینی؟
دوستت دارم هایم را،روانه چشم و گوشت کرده ام.. #
دیدگاه ها (۱)

.کو کجاست؟جرمی که مرتکب شوم!آن زمان که وعدهِ زندان ِ آغوشت ر...

دلم میخواهد کوله قرمزم را بردارمبلوز چهارخونه ام رو بپوشم هن...

صحنه,پارت یازدهم

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط