آبان را دوست میدارم

آبان را دوست میدارم
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم.
دیدگاه ها (۱۰)

خوشبختیاز زمین و آسمان میباردوقتی در این خیابان‌های پائیزتو ...

بیرون زِ تو نیست آنچه می خواسته‌امفهرستِ تمامِ آرزوهای منی♥ ...

#تُ لعنتی ترین آدم این دنیایی که حتی با خیالت هم می...

ای مرهم عشــق!آهاے ..بهـــانه ے عاشقانه هایمدرایڹ ساعت دلـم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط