پیری ام را

پیری ام را
در دستان لرزانت احساس می کنم.
اشعار عاشقانه،
دیگر فرسوده شده اند.
آغوشت را به رویم بگشا،
تا به ابد در کنار تو
نفس خواهم کشید...
#ئه_وین_دار
-پویامصطفی‌نژاد


#خاص #جذاب #عاشقانه
دیدگاه ها (۳)

تقصیر حرف هاست!اگر حرف ها قدرت پرواز داشتند،پر می کشیدند و ب...

این حجم ناتمام از دردبرای شانه های تمام شده ام،بسیار نیست؟چر...

عشق راهی‌ست، برای بازگشت به خانهبعد از کاربعد از جنگبعد از ز...

به "محبت های پوشالی""نگرانی های الکی"یا "ادعای دوست داشتن‌ها...

شاید تو…سکوت میان کلامم باشی!دیده نمیشویاما من تو را احساس م...

موسیقی

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط