وقتی طرفدارشون بودی و کل عکساش را روی دیوار اتاقت زدی ول
*وقتی طرفدارشون بودی و کل عکساش را روی دیوار اتاقت زدی ولی یه روز از تو خوشش میاد و وقتی میاد تو اتاقت و با عکسای خودش رو به رو میشه*
نامی" هیچی نمیگه فقط نیمه لبخند میزنه و سرش را تکان میده
جین " او تو واقعا خوش شانسی که دیگه هنسام واقعی جلوی چشمات داری!
یونگی" واو ، برات خوشحالم چون تو به یونگی مری می رسیدی!بعد خودش خندید
جیهوپ" وای تو واقعا بدجوری طرفدارم بودیاا
جیمین" عالیه که ازم کلی عکس داری ولی دیگه بهشون احتیاج نیستش چون من واقعی را داری
کوک" خوبه از اعضای دیگه عکس نزدی ! میدونستم انتخوابم درسته ! بعد خندید
ته" کاش تو هم آیدل بودی اون وقت منم عکسات را به دیوار اتاقم میزدم ... ولی میتونیم باهم عکس بگیریم و به دیوار بزنم ، بریم عکس بگیریم؟
نامی" هیچی نمیگه فقط نیمه لبخند میزنه و سرش را تکان میده
جین " او تو واقعا خوش شانسی که دیگه هنسام واقعی جلوی چشمات داری!
یونگی" واو ، برات خوشحالم چون تو به یونگی مری می رسیدی!بعد خودش خندید
جیهوپ" وای تو واقعا بدجوری طرفدارم بودیاا
جیمین" عالیه که ازم کلی عکس داری ولی دیگه بهشون احتیاج نیستش چون من واقعی را داری
کوک" خوبه از اعضای دیگه عکس نزدی ! میدونستم انتخوابم درسته ! بعد خندید
ته" کاش تو هم آیدل بودی اون وقت منم عکسات را به دیوار اتاقم میزدم ... ولی میتونیم باهم عکس بگیریم و به دیوار بزنم ، بریم عکس بگیریم؟
- ۳۱۲
- ۱۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط