عنوان فیک همسر ساخته شده

📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده---

جلسه ادامه داشت… صدای ورق خوردن پرونده‌ها و بحث‌های جدی بین مردان مافیا در فضا می‌پیچید.
یونا که اولش با ذوق آمده بود، حالا کم‌کم چشمانش نیمه‌باز و سنگین شده بود. سرش را روی شانه‌ی پهن تهیونگ گذاشت و آرام نفس‌هایش عمیق‌تر شد… تا جایی که خوابش برد.

اما یون… دقیقاً برعکس.
چشم‌هایش با هر کلمه‌ی پدرش برق می‌زد.
به نقشه‌ها، نمودارها، و حتی حرکات دست تهیونگ موقع توضیح، با دقت نگاه می‌کرد.
انگار داشت همان لحظه، اولین درس‌های واقعی مافیا بودن را یاد می‌گرفت.


---

در همان لحظه، چند طبقه پایین‌تر در آشپزخانه، بوی خوش سوپ خانگی فضا را پر کرده بود.
ات، با پیش‌بندی ساده، خودش مشغول هم زدن سوپ بود.
هرچند ده‌ها خدمتکار در عمارت بودند، اما او همیشه اصرار داشت برای همسر و بچه‌هایش با دست خودش آشپزی کند…
چون می‌گفت «غذای دستِ من، طعم عشق من رو داره».


---

جلسه که تمام شد، تهیونگ یونا را که هنوز خواب‌آلود بود، آرام روی کاناپه گذاشت.
یونا با چشمان نیمه‌باز غرغر کرد:
— بابا… من یه عروسک جدید می‌خوام… عروسک قبلی‌هام دیگه قشنگ نیستن.

یون، که این رفتار را دید، اخمی جدی کرد:
— یونا، انقدر لوس نشو. همین الان هم اتاقت پر از عروسکه.

ات که تازه از آشپزخانه بیرون آمده بود و حرف پسرش را شنید، تصمیم گرفت دخترش را کمی تنبیه کلامی کند.
— یونا… تو این چند وقت زیادی لوس شدی، این خوب نیست!

اما قبل از اینکه ادامه بدهد، صدای خنده‌ی آرام تهیونگ بلند شد.
او دستش را روی شانه‌ی ات گذاشت و با نگاه آرامش‌بخشی گفت:
— عروسک جدید رو براش می‌خرم…
بعد رو به یونا لبخند زد:
— ولی باید قول بدی دختر بابا همیشه مهربون بمونه.

یونا با خوشحالی سر تکان داد و دوباره خودش را به پدرش چسباند.
دیدگاه ها (۷)

📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده--هوای عصر آرام بود و نور طلایی آ...

شام به پایان رسیده بود و همه هنوز دور میز نشسته بودند.صدای خ...

هوای اتاق جلسه سنگین بود… مردان مافیا، با کت‌های تیره و چشما...

🌟 ۱۰ سال بعد…عمارت تهیونگ دیگر آن‌قدر ساکت نبود که ده سال پی...

نام فیک:عشق مخفیشخصیت های اصلی:ات و م.(مادر ات) و جی(جیمین) ...

( گناهکار ) ۸۱ part نگاه کوتاهی به جیمین انداخت که ریلکس مشغ...

پارت ۱۶۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط