دشمن ترسوی نا اهل

دشمنِ ترسویِ نا اهل
پخش کرد اعصاب و خَردل

مرد و مردی زیر گِل شد
آسمان گویا خجل شد...
دیدگاه ها (۱)

دشت پَرپَر شد ز لالهخاک شد قبر ستارهگوشه ای دیدم، دلِ خاکقد ...

رنگ و رویش ارغوانیموج می زد از جوانیچهره اش شد آسمانیبر لبش ...

بر سر شیران ایرانریخت ترکش همچو باراندر غروب آمد سیاهیگازهای...

تانک و توپ و خمسه خمسهمیگ و میراژِ فرانسهپاتک دشمن شروع شددش...

واقعیت این است مردی که دلش را بین دو زن پخش میکند مردی نیست ...

📙#داستان_کوتاه✍#جهل_و_بخلجوک طنز آلود زیر متاسفانه حقیقت درد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط