موضوع وقتی مافیا بود و عاشقت شد و بعد ترو دزدید و چون س

موضوع: وقتی مافیا بود و عاشقت شد و بعد. ترو دزدید و چون سمج بود که فرار کنی باهات سکس کرد و بعد باهاش یه حا دعوا کنه و فیلیکس ات رو بزنه خیلی زیاد فقط اتم پیکمی نباشه ولی بعد بچه دار شن و عاشق هم شن زدنم اونقدر را هم نه زیاد فقط یه سیلی و چندتا لگد
ات:+   فلیکس:_   آجوما:¥
Part 1
#چندپارتی
#درخواستی

ات ویو^
صدای قدم‌هاش روی آسفالت خیس کوچه پیچید. قلبم تند می‌زد، انگار هر ثانیه صداش رساتر می‌شد. به عقب نگاه نکردم، می‌دونستم اونجاست… نفس پشت سرم رو حس می‌کردم.
قدم‌هام تندتر شد، اما قبل از اینکه حتی فرصت پیدا کنم مسیرم رو عوض کنم، دستی محکم بازوم رو گرفت. بدنم یخ زد.
نگاهش… اون نگاه سرد و بی‌احساس اون مرد، مثل قفل روی صورتم نشست. انگار دنیا یه لحظه ساکت شد.
لبخند نصفه‌ای زد، آروم اما تهدیدکننده:
_هیچ‌وقت نمی‌تونی از من فرار کنی
.
.
توضیحات:
خب دوستان ات یه دختریه که خیلی اوضاع مالی جالبی نداره درواقع اوضاعش خیلی بده و چند جا کار پاره وقت داره که یکی از اون کارهاش تو کافه هست و فلیکس هم که مافیاست و خودتون داستانو بخونید ببینید چی میشه
دیدگاه ها (۲)

#چندپارتی#درخواستیPart 2ات ویو^ *فلش بک تو کافه*زندگی تو این...

#چندپارتی#درخواستیPart 3¥خب دخترجون ببین اینجا قوانین خودشو ...

وقتی با فلیکس با اجبار ازدواج کردی اسمات باشه و اینکه اولا ا...

وقتی با فلیکس با اجبار ازدواج کردی اسمات باشه و اینکه اولا ا...

Part 4 — No escapeفلیکس سرشو بلند کرد، یه لحظه به مرد زل زد،...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟐کوک صورت ات رو بین دستاش گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط