نگران دل شیدایی خویشم چه کنم
نگران دل شیدایی خویشم، چه کنم
نگرانم که شود باز اسیرت، چه کنم
دل دیوانه به زنجیر کشیدم تا که آرام شود
نتوان گفت که آرام، کمی رام شود
دل شوریده سخن گفت که، ای نامهربان
دل لیلا که به زنجیر کشیدن نتوان
عشق مجنونی او را که سر خم نتوان
توبه کردی که نگاهش نکنی، حال چه شد ؟
نگه رو به سماء اش نکنی، حال چه شد ؟
نگرانم که شود باز اسیرت، چه کنم
دل دیوانه به زنجیر کشیدم تا که آرام شود
نتوان گفت که آرام، کمی رام شود
دل شوریده سخن گفت که، ای نامهربان
دل لیلا که به زنجیر کشیدن نتوان
عشق مجنونی او را که سر خم نتوان
توبه کردی که نگاهش نکنی، حال چه شد ؟
نگه رو به سماء اش نکنی، حال چه شد ؟
- ۴۷۳
- ۰۷ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط