قاصد وی نگارم ور است

قاصدڪ ڪوی نگارم ﺩور است

چشمم از دیدن او معذور است


برو صد بوسہ بزن از دل وجان

بہ درخش…بعد…سلامم برسان



…و … بگو : حرف جدایے نزنے

ڪہ تو آرامش من … یار منے…
@fuoad
دیدگاه ها (۵)

زیر آوار نـگــاهــتنفسی هست هنوزتوی درگاه محبــت قدمی هسـت ه...

اینڪه میخواهم تــو رااحساس باد آورده نیستعشق را چون نان بازو...

تـو مرجــانے تـو در جــانے تـو مرواریــد غلتـانے اگر قلبم ، ...

از من بخواه که جان را فدا کنم ترسم که بیشتر از این خطا کنمحا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط