عشق حاضر جواب منp83
با احساس یه دست که داشت گونمو نوازش میکرد از خواب پریدم بیرون! گلابی؟ تو؟
- پاشو واست خوراکی اووردن کوچولو!
یکم چشامو ماساژ دادمو به ظرف جلوم خیره شدم همه چی بود ... شیر کاکائو ، کیک ، یه بسته که
نمیدونم توش چی بود ولی داغ بود و ...
- کی میرسیم؟
به ساعته خوش فرمه اسپرتش نگاه کردو گفت:
- تقریبا نیم ساعت دیگه!
ناخوداگاه لبخند زدم:
- چه خوب!
یکم از شیر کاکائوم خوردم ... بعد از چند لحظه بهش نگاه کردم وگفتم:
- خوب تو این نیم ساعت بیا یکم حرف بزنیم! موافقی؟
بهم نگاه کردو با شیطنت خاص همیشگیش گفت:
- چرا که نه؟! بحث بیار وسط من خودم ادامش میدم!
- خب اول تو بگو میخوام یکم از اون دختره که عاشقشی برام بگی! فوضول نیستما فقط یه نمه
کنجکاویه!
به حالت مسخره گفت:
- بر منکرش لعنت! کی گفته تو فوضولی؟
- مسخرم نکن حالا میگی یا نه؟
- اوکی به یه شرط!
- چه شرطی؟
- این که تو هم دلیل گریه ی اون دفعتو بهم بگی چظوره؟
سرمو انداختم پایین نمیخواستم درمورد اون موضوع صحبتی کنم ... از یاداوریش نه این که دلم
واسش تنگ شه از حماقت خودم رنج میبردم!
- چی شد فسقلی جا زدی؟
- نه ... نه باشه منم برات توضیح میدم ... خب حالا تو بگو!
- پاشو واست خوراکی اووردن کوچولو!
یکم چشامو ماساژ دادمو به ظرف جلوم خیره شدم همه چی بود ... شیر کاکائو ، کیک ، یه بسته که
نمیدونم توش چی بود ولی داغ بود و ...
- کی میرسیم؟
به ساعته خوش فرمه اسپرتش نگاه کردو گفت:
- تقریبا نیم ساعت دیگه!
ناخوداگاه لبخند زدم:
- چه خوب!
یکم از شیر کاکائوم خوردم ... بعد از چند لحظه بهش نگاه کردم وگفتم:
- خوب تو این نیم ساعت بیا یکم حرف بزنیم! موافقی؟
بهم نگاه کردو با شیطنت خاص همیشگیش گفت:
- چرا که نه؟! بحث بیار وسط من خودم ادامش میدم!
- خب اول تو بگو میخوام یکم از اون دختره که عاشقشی برام بگی! فوضول نیستما فقط یه نمه
کنجکاویه!
به حالت مسخره گفت:
- بر منکرش لعنت! کی گفته تو فوضولی؟
- مسخرم نکن حالا میگی یا نه؟
- اوکی به یه شرط!
- چه شرطی؟
- این که تو هم دلیل گریه ی اون دفعتو بهم بگی چظوره؟
سرمو انداختم پایین نمیخواستم درمورد اون موضوع صحبتی کنم ... از یاداوریش نه این که دلم
واسش تنگ شه از حماقت خودم رنج میبردم!
- چی شد فسقلی جا زدی؟
- نه ... نه باشه منم برات توضیح میدم ... خب حالا تو بگو!
- ۶.۲k
- ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط