عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۹۷

مین جی : وقتی میدونید چرا الکی حرف میزنی ها .. امروز برای میون‌شی روز خیلی خوبیه تو تیم بسکتبال جوانان هستش امروز مسابقه داره ..
دست مین جی سر خورد پایین و با دست دیگرش موهای جیمین را لمس کرد : من میریک پیشش .. نیازی نیست تو بیایی من و داداشش پیششیم
دیگری چیزی بیان نکرد و آروم از اتاق خارج شد .. پشت در ایستاد به شدت کلافه نفس کشید ،
جیمین بود که دستش را روی بلندی پنچره گذاشت و بهش تیکه داد چشم دوخت به هوای کم گرم افتابی .....

⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩

تهیونگ هر دو باهاش را روی میز گذاشت سپس جرعی از آن شراب زرد را نوشید طعم تلخ و شیرینی شراب در دهانش چرخید و در آخر سمت گلوش .. منشی تند پر استرس گفت : .. قربان !
تهیونگ کلافه نگاهش کرد : بنال..
منشی : پس جلسه چی میشه .. تهیونگ پوزخند زد و سرش را به مبل تکیه داد : میام منشی میام ..
منشی متوجه ماینا بودنش شد.‌.. و خوب میفهمید ولی اینجا شوکه شد که مانیا چطور رازی شده بود بره جلسه ..

⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩⁦ლ⁠(⁠´⁠ ⁠❥⁠ ⁠`⁠ლ⁠)⁩

میون‌شی کمی دلشوره داشت ولی به رو نمی‌آورد پلک میزد و پاش رو بالا میبرد تا. کمی هم که شده بدنش رو گرم بکنه موهای دم اسبی همچنین تکون میخورد .. چندین دختر ای که بر اسر حسادت شدید بسکتبال با مینوشی مشکل داشتن همچنین می‌خندیدن و مسخره میکردن .. به هرحال میون‌شی بود که اصلا براش مهم نبود ..

باید این دختره رو ادب کنیم خیلی پرویه

درست میگی بزار یه نقشه ای دارم ..
دخترک با دکان کوتاه سمت میون‌شی رفت و جلوش ایستاد تنها یک میوه موز را سمتش گرفت : میون‌شی .. بیا بخور ..... میون‌شی آروم با لبخند نگاهش کرد و تند گفت : خیلی ممنون ازت
دیدگاه ها (۰)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۸دخترک تنها خنده ای در دلش نسار می...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۹ جیمین : اینجا چه خبره ... تهیونگ...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۶بدون توجه به اطراف وارد شرکت شد د...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۵مین جی گنگ گفت : اینو ولش کن .. ت...

مین جی عمیق نگاهش کرد و آروم گفت : تهیونگ ؟ از کس دوقطبی شدی...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۴میون‌شی خجالت زده گفت : امروز تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط