بخش اول
🌹بخش اول🌹
🗒 مردی که بسیار میفهمید:
شهید لاجوردی در آئینۀ اکنونِ انقلاب-۱
مهدی جمشیدی
۱. شهید سیّداسدالله لاجوردی، یک اسطوره بود؛ شخصیّتی استثنائی و بسیار کمنظیر. او تکستارهای در آسمانِ بینش اصیلِ انقلابی بود. تکتک خصوصیّاتش را میتوان در دیگران یافت، اما مجموع آنها را نه. او همۀ آنچه را که برای عهد پساانقلابی ضرورت داشت، یکجا داشت. اجتماعِ فضائلِ عالی بود. جامعالاطراف و متضلّع بود. او نهفقط یک مدیر ترازِ انقلابی بود، بلکه یک سالکِ اخلاقیِ مهذب نیز بود، و یک متفکّرِ دوراندیشِ عمیق. نباید او را یک دادستان یا زندانبانِ محض انگاشت. او یک مغزِ اندیشندۀ انقلابی بود که «امنیّت» و «ایدئولوژی» را با هم و کنار هم میشناخت. از جریانها و نیروهای سیاسی و فکری، آگاهی تامّ و تمام داشت. فهمش به تجربۀ عینیِ متراکمش گره خورده بود و صد البته، از نورانیّت درونش نیز برمیخاست. با یک ملاقات، به باطن نفوذ میکرد و توانایی قضاوت مییافت. زود و بر اساس فهمِ معماییاش، درک میکرد. آنگاه بر روی این درک، اصرار میورزید و تسلیم فشارها نمیشد. من هرچه که دربارۀ او بیشتر میخوانم، بیشتر شیفته میشوم و نبودنش را خسرانِ تلخ میشمارم.
۲. لاجوردی، یک انقلابیِ ناشناخته است، بلکه باید گفت یک انقلابیِ «بدشناخته». او را «ترور شخصیّت» کردند و به «خشونت» و «تندروی» و «افراط» متهم ساختند. به قطارِ در حرکت، سنگِ تهمت نواختند؛ از قهرمان، ضدقهرمان ساختند؛ جای شهید و جلاد را عوض کردند؛ دادستان را بر جایگاه متهم نشاندند؛ با اسطورۀ انقلابی، بازی حیثیّتی کردند. اینهمه، توطئۀ «سازمان مجاهدینِ خلق»، بهتنهایی نبود؛ بلکه پای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «چپ مذهبی» و «روحانیانِ همپیالۀ منتظری» نیز در میان بود. لاجوردی، نیروی مقابلِ همۀ این جریانهای سیاسی بود و همۀ آنها، لاجوردی را دیگریِ خویش میانگاشتند. خواستۀ مشترک همۀ آنها، «حذف لاجوردی» بود. قاطعیّت انقلابی را خشونت نام نهادند و به تروریسمِ سازماندهیشدۀ شهری، مجال ظهور و تحکیم دادند. ننگِ این همراهی بر دامان برخی از روحانیان، نشسته است، از جمله مجید انصاری. او نمایندۀ منتظری برای اِعمال فشار بر لاجوردی بود و سببسازِ رهایی بسیاری از منافقانِ بر سرِ موضع شد؛ همآنان که چند سال پس از این، دوباره تفنگ برداشتند و به جان مردم افتادند. مجید انصاری، یکی از این روحانیان بود؛ موسویاردبیلی که در رأس قوّۀ قضائیه بود نیز چنین موضعی داشت و لاجوردی را برنمیتابید.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
🗒 مردی که بسیار میفهمید:
شهید لاجوردی در آئینۀ اکنونِ انقلاب-۱
مهدی جمشیدی
۱. شهید سیّداسدالله لاجوردی، یک اسطوره بود؛ شخصیّتی استثنائی و بسیار کمنظیر. او تکستارهای در آسمانِ بینش اصیلِ انقلابی بود. تکتک خصوصیّاتش را میتوان در دیگران یافت، اما مجموع آنها را نه. او همۀ آنچه را که برای عهد پساانقلابی ضرورت داشت، یکجا داشت. اجتماعِ فضائلِ عالی بود. جامعالاطراف و متضلّع بود. او نهفقط یک مدیر ترازِ انقلابی بود، بلکه یک سالکِ اخلاقیِ مهذب نیز بود، و یک متفکّرِ دوراندیشِ عمیق. نباید او را یک دادستان یا زندانبانِ محض انگاشت. او یک مغزِ اندیشندۀ انقلابی بود که «امنیّت» و «ایدئولوژی» را با هم و کنار هم میشناخت. از جریانها و نیروهای سیاسی و فکری، آگاهی تامّ و تمام داشت. فهمش به تجربۀ عینیِ متراکمش گره خورده بود و صد البته، از نورانیّت درونش نیز برمیخاست. با یک ملاقات، به باطن نفوذ میکرد و توانایی قضاوت مییافت. زود و بر اساس فهمِ معماییاش، درک میکرد. آنگاه بر روی این درک، اصرار میورزید و تسلیم فشارها نمیشد. من هرچه که دربارۀ او بیشتر میخوانم، بیشتر شیفته میشوم و نبودنش را خسرانِ تلخ میشمارم.
۲. لاجوردی، یک انقلابیِ ناشناخته است، بلکه باید گفت یک انقلابیِ «بدشناخته». او را «ترور شخصیّت» کردند و به «خشونت» و «تندروی» و «افراط» متهم ساختند. به قطارِ در حرکت، سنگِ تهمت نواختند؛ از قهرمان، ضدقهرمان ساختند؛ جای شهید و جلاد را عوض کردند؛ دادستان را بر جایگاه متهم نشاندند؛ با اسطورۀ انقلابی، بازی حیثیّتی کردند. اینهمه، توطئۀ «سازمان مجاهدینِ خلق»، بهتنهایی نبود؛ بلکه پای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «چپ مذهبی» و «روحانیانِ همپیالۀ منتظری» نیز در میان بود. لاجوردی، نیروی مقابلِ همۀ این جریانهای سیاسی بود و همۀ آنها، لاجوردی را دیگریِ خویش میانگاشتند. خواستۀ مشترک همۀ آنها، «حذف لاجوردی» بود. قاطعیّت انقلابی را خشونت نام نهادند و به تروریسمِ سازماندهیشدۀ شهری، مجال ظهور و تحکیم دادند. ننگِ این همراهی بر دامان برخی از روحانیان، نشسته است، از جمله مجید انصاری. او نمایندۀ منتظری برای اِعمال فشار بر لاجوردی بود و سببسازِ رهایی بسیاری از منافقانِ بر سرِ موضع شد؛ همآنان که چند سال پس از این، دوباره تفنگ برداشتند و به جان مردم افتادند. مجید انصاری، یکی از این روحانیان بود؛ موسویاردبیلی که در رأس قوّۀ قضائیه بود نیز چنین موضعی داشت و لاجوردی را برنمیتابید.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
- ۸۹۵
- ۰۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط