من نمی توانستم به او بگویم که با جنس مخالفش حرف نزند

من "نمی توانستم‌" به او‌ بگویم که با جنس مخالفش حرف نزند
شوخی نکند، رفت و آمد نداشته باشد..
نمی توانستم بگویم میخواهم فقط مرا داشته باشد..
تنها کاری که از دستم برمی آمد این بود که "سکوت" کنم و به رویم نیاورم که دلخور شده ام..
یک گوشه کِز میکردم و در جواب پرسش:«چیزی شده؟»
فقط می توانستم لبخند تلخی بزنم
و بگویم:«نه جانم!» نمی شد به اوبگویم ماتمِ چشمهایم را ببیند،
معنی لبخند تلخم را بفهمد
و دستِ دلم را بگیرد و بهش بگوید ناراحت نباش..
من نمی توانستم به او بگویم :«فقط برای من باش»

او "خودش"باید می فهمید...

زیور شیبانی
دیدگاه ها (۳)

هنر میخواد کسی رو عاشق خودت کنیکه هرروز به خودش میگفت من دیگ...

به مانند گیر کردن بهترین لباست به دستگیره ی در پاره شدنش می ...

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داریو چقدر در زند...

مراقب باشیم بازی نخوریماونی بشیم که خودمون میخوایمنه بقیهرفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط