ببین دلبر این نبودنای تو هی رو هم جمع میشه جمع میشه ج

ببین دلبر؛ این نبودنای تو، هی رو هم جمع میشه، جمع میشه، جمع میشه؛ تهش میشه، موهای سفید رو سر من، میشه چین و چروکای ریز دور چشام.
همه‌ی این دلتنگیا؛ آخرش میشن قرصای اعصاب دوز بالا، میشن ساعت‌ها قدم زدن توی خیابون.
آخر این فکر و خیالا؛ میشه شبا تا صبح بیدار موندن، میشه اشکای رو بالش. همه‌ی این فکرا و بغضا و تنهاییا؛ شدن روزای جوونی من، که دارن می‌سوزن و میرن، تو ام عین خیالت نیس!
کی پاسخگوعه الآن؟
دیدگاه ها (۰)

من تا جایی که تونستم و میشد باهات خوب بودم انقدر خوب بودم که...

از بین آدمای زندگیتون، دل‌نازکا رو بیشتر دوسشون داشته باشید....

من ، نمیدونم تا کی زنده هستم و عمر میکنم ؛ شاید وقت خیلی زیا...

خاطرات دارن مثل موریانه مغزمو میخورن ؛ خاطراتی که اون لحظه ش...

آرامش در برزخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط