موضوع سناریو وقتی داداشتن و بزرگترین مافیای کشورن و س

موضوع سناریو: وقتی داداشتن و بزرگترین مافیای کشورن و ¹⁵ سالته و پدر مادرت فوت میشن.. اونا تورو به سرپرستی میگیرن.. خیلی سخت گیرن و همیشه محدودت میکنن.. یه شب از خونه فرار میکنی.. وقتی پیدات میکنن نزدیک بود بهت تجاوز شه...

نامجون:وقتی میاد تو اتاقت تا باهات ریاضی تمرین کنه میبینه نیستی.. کل عمارت رو میگرده میفهمه فرار کردی.. به شدت عصبی میشه و از رویه جی پی اس گوشیت ردتو میزنه.. وقتی پیدات میکنه نزدیک بود بهت تجاوز شه.. طرفو با یه گلوله به گا میده.. اروم لباساتو تنت میکنه.. میبرتت تو ون.. وقتی رسیدید عمارت تا یه هفته گوشیتو ازت میگیره.. و دیگه نمیذاره بدون بادیگارد جایی بری...
نامجونـــ: گوشیت تا یه هفته دسته من میمونه کیم ا.ت!

جین: بعد از دعوایی که داشتین بهت سیلی زده بود..نتونستی این وضعیت رو تحمل کنی و یه کوله پشتی برداشتی و رفتی سمت در..اروم از عمارت خارج شدی.. وقتی خدمتکار اومد تا برای شام صدات کنه میبینه نیستی و بهش اطلاع میده.. اونم با سرعت میاد دنبالت.. ³ تا پسر هول دورتو گرفته بودن.. داشتن به زور لباساتو در میاوردن.. تموم تلاشتو کردی تا از دستشون فرار کنی ولی.. بی فایده بود.. بعد از چند مین صدای چند تا ون رو میشنوی..میاد و پرتشون میکنه اونور..
لباساتو تنت میکنه.. میبرتت تو ون.. به افرادش میگه اون سه نفرو ببرن اتاق شکنجه.. بعدش اونارو غذای سگای وحشیش میکنه.. بعدشم بیشتر از قبل محدودت میکنه....
جین: از این به بعد حق نداری جز مدرسه ات جایی بری...خودم میبرمت خودم میارمت!

یونگی: وقتی از ماموریتش تویه ژاپن بر میگرده.. بهش میگن که چند ساعت پیش فرار کردی... اونم سریع سوار موتورش میشه..
از رویه جی پی اس گوشیت ردتو میزنه.. میاد جایی که بودی.. همه شونو با سه تا گلوله به فاک میده.. بعدش بر میگرده سمتت..لباستو درست میکنه.. اروم موهاتو ناز میکنه
یونگی: به خاطر همین اینقد بهت سخت میگرفتم!
بعد میبرتت عمارت و تا چند روز داخل اتاقت حبست میکنه..

هوسوک: وقتی معلم کلاس ژاپنیت بهش
خبر میده که از کلاست جیم زدی و فرار کردی.. از عصبانیت همه ی وسایل اتاقشو بهم میریزه.. وقتی پیدات کرد لختت کرده بودن... همه شونو در حد مرگ کتک میزنه.. بعدش با لباسای خونی میاد و لباساتو تنت میکنه.. میبرتت تو ون.. وقتی رسیدین عمارت... مدرستو عوض میکنه.. و این برای تو مثل یه کابوس بود چون تموم دوستات تویه مدرسه قبلیت بودن...
هوسوک: اینو یادت باشه.. دفع بعد خیلی جدی برخورد میکنم!

پارت دوم سناریو در پست بعدی