گمشده در فضا

گمشده در فضا
p7

ماری: از تشنگی داشتم هلاک می شدم هرچی می رفتم انگار این برهوت قرار نبود تموم بشه دیگه نا امید شده بودم و فکر می کردم که گم شدم یک دفعه یه مورچه ی آبی رنگ دیدم یه مورچه ی کوچیک که یه چشم و یه شاخک داشت وقتی منو دید داد زد زود باش بیا اینجا با کمی تردید به سمتش راه افتادم مورچه که دید دارم هاج واج نگاش می کنم گفت نترس به من سپردن که کمکت کنم و تورو به سمت شمال غربی مریخ ببرم تا الان باید موجودات فضایی متوجه فرار من شده باشن بالاخره با کمک مورچه به شمال غربی مریخ رسیدم و دیدم چند موجود فضایی کنار سفینه منتظر منن از مورچه تشکر کردم و سوار سفینه شدم موجودات فضایی بدون اینکه پاهاشونو کف سفینه بزارن راه می رفتن پاهام کف سفینه نبود و مثل موجودات فضایی اینور اونور می رفتم
ادامه دارد...
خمارئیییییی
شرط: ۹ لایک
ببخشید اگه کم بود حمایت یادتون نره 💕💚💜
دیدگاه ها (۰)

بله ایشون با اکانت @army5566_2اومدن و تمام پست های منو لایک ...

یه نفرررررر فقطططط

گمشده در فضا p6ماری: پادشاه فضایی ها کمی به من نگاه کرد انگا...

مرسیییی💕😲💓

برادرای هایتانی پارت ۹

داشتم Aparat نگاه می کردم که دیگه شرکت آسیاتک مارو پاااااره ...

ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊ‌ࡎ ִֶָ ✦ ˖𝙿𝚊𝚛𝚝¹ᨒᨓᨒᨓᨒᨓویو یونا :        ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط