اغوشاستاد
#اغوش_استاد🌙
#پارت30
حرصی نگاهم کرد خواست مورد عنایتم قرار بده که خندیدم وفرار کردم سمت حموم که توراه رو بود؛
لباسام ودر اوردم واب وتنظیم کردم ورفتم تو وان وچشمام وبستم که صدای غر زدنای غزل بلندشد.
کلافه چشم باز کردم وداد زدم:
_چته غزل هی غرمیزنی؟
_زودباش بیابیرون تامنم برم حموم
_باشه...وای ازدست تو غزل
بعداز پنج دقیقه بلندشدم سرسری دوش گرفتم وحولم ودور خودم پیچیدم ورفتم بیرون که غزل گفت:
_جوووون بابا...بخورمت
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پارت30
حرصی نگاهم کرد خواست مورد عنایتم قرار بده که خندیدم وفرار کردم سمت حموم که توراه رو بود؛
لباسام ودر اوردم واب وتنظیم کردم ورفتم تو وان وچشمام وبستم که صدای غر زدنای غزل بلندشد.
کلافه چشم باز کردم وداد زدم:
_چته غزل هی غرمیزنی؟
_زودباش بیابیرون تامنم برم حموم
_باشه...وای ازدست تو غزل
بعداز پنج دقیقه بلندشدم سرسری دوش گرفتم وحولم ودور خودم پیچیدم ورفتم بیرون که غزل گفت:
_جوووون بابا...بخورمت
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- ۲.۲k
- ۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط